روزانه نوشت هایم

دارم با سایت بیان دوست میشم

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ب.ظ

جدیدا دوستان جدید پیدا کردم

مثل سایت بیان

مثل عمو پستچی

++

عمو پستچی یک بسته آورد (سند مالکیت) اسم مامان رو پشت ایفون گفت منم رفتم دم در ترسیدم بگم من نیستم بم نده بعد مامان باید مرخصی میگرفت بره سند رو از پست بگیره

گرفتم و امضام کردم بعد پستچی گفت شما خودتون خانوم ایکس هستید؟خندیدم گفتم نه من دخترشم

خندید گفت میدونم مامانتون کارمند فلان جاست نامه هاشون رو من میبرم

باباتون فلان جاست 

خندیدم ادمهای زیادی میشناسن من رو بدون اینکه من بشناسمشون یادم باشه دیگه سر کسی کلاه نذارم

======================================================================

یک بنده خدایی فوت شده بود رفتیم خونشون 

مدیر و ناظم و یکی دوتا از دبیرهای دبیرستانم رو دیدم

کلی عاشقانه نازم دادن و برام آرزوی موفقیت کردند گفتند هر از چند گاهی بهشون سر بزنم و از موفقیت هام بگم تا کیف کنند

حالا منتظرم بلکه شوهر کنم برم از موفقیتم بگم که مخ یکی رو زدم خلاصه

والا دیگه انقدر بم گفتند درس بسه شوهر کن دیگه جز امال و آرزوهام شده شوهر

======================================================================

چقدر پرحرف شدم

دلم میخواد به چندتا از ادمهای حقیقی زندگین ادرس بلاگ رو بدم اما میترسم بعدها حرفی بزنم اینجا که دلم نخواد هیچ ادم واقعی بخونتش

نمیدونم چیکار کنم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۷
honey ووو

نظرات  (۱)

انتظار فرج از 15 مرداد کشم

پاسخ:
انشالله که خیره کلی دعا کن لطفا
دلم نمیدونم چرا اما قرصه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی